یادگیری خودتنظیم به عنوان یک پیش بینی کننده مهم انگیزه و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان شناخته می شود. این فرآیند مستلزم آن است که دانش آموزان به طور مستقل یادگیری خود را برنامه ریزی، نظارت و ارزیابی کنند. با این حال، تعداد کمی از دانش آموزان به طور طبیعی این کار را به خوبی انجام می دهند.
خود تنظیمی برای فرآیند یادگیری ضروری است. این می تواند به دانش آموزان کمک کند تا عادات یادگیری بهتری ایجاد کنند و مهارت های مطالعه خود را تقویت کنند، استراتژی های یادگیری را برای افزایش نتایج تحصیلی به کار گیرند، بر عملکرد خود نظارت کنند، و پیشرفت تحصیلی خود را ارزیابی کنند. بنابراین معلمان باید با عواملی که بر توانایی یادگیرنده برای خودتنظیمی تأثیر میگذارند و راهبردهایی که میتوانند برای شناسایی و ترویج یادگیری خودتنظیم در کلاسهایشان استفاده کنند، آشنا باشند. علاوه بر خودتنظیمی، انگیزه می تواند تأثیری اساسی بر نتایج تحصیلی دانش آموزان داشته باشد. بدون انگیزه، دستیابی به یادگیری خود تنظیم بسیار دشوارتر است.
یادگیری خودتنظیم فرآیندی است که به دانشآموزان در مدیریت افکار، رفتارها و احساسات خود کمک میکند تا تجربیات یادگیری خود را با موفقیت هدایت کنند. این فرآیند زمانی اتفاق می افتد که اقدامات و فرآیندهای هدفمند دانش آموز به سمت کسب اطلاعات یا مهارت ها هدایت شود. به طور کلی، مدل های یادگیری خود تنظیم به مراحل جداگانه تقسیم می شوند. یکی از مدلهای چرخهای محبوب سه مرحله متمایز را مورد بحث قرار میدهد: پیشاندیشی و برنامهریزی، نظارت بر عملکرد، و تأمل در عملکرد. در طول مرحله پیشاندیشی و برنامهریزی، دانشآموزان تکلیف یادگیری را تجزیه و تحلیل میکنند و اهداف خاصی را برای تکمیل آن کار تعیین میکنند. با این حال، وقتی دانشآموزان موضوعات ناآشنا را یاد میگیرند، ممکن است بهترین راهها برای نزدیک شدن به تکلیف را ندانند یا اینکه چه اهدافی ممکن است مناسبترین باشند. معلمان و/یا همسالان با تجربهتر اغلب میتوانند به دانشآموزان در مورد رویکردهای مؤثر در مواردی مانند این آموزش دهند.
در مرحله بعد، در مرحله نظارت بر عملکرد، دانشآموزان از استراتژیهایی برای پیشرفت در تکلیف یادگیری استفاده میکنند و بر اثربخشی آن راهبردها و همچنین انگیزه آنها برای ادامه پیشرفت در جهت اهداف تکلیف نظارت میکنند. متأسفانه، زمانی که استراتژیها جدید هستند، دانشآموزان گاهی اوقات به استفاده از استراتژیهای آشناتر – و شاید ناکارآمد- برمیگردند. در حالی که صرف زمان لازم برای تمرین و یادگیری استراتژی جدید میتواند منجر به یادگیری معنادار شود، استفاده دانشآموزان از استراتژی عقبنشینی احتمالاً باعث میشود که ابزار بسیار کمتری برای یادگیری خود داشته باشند. نظارت دقیق معلم و بازخورد خاص میتواند به دانشآموزان کمک کند تا استفاده از استراتژیهای جدید را با روانی بیاموزند، بهویژه اگر دانشآموزان با ناامیدی مواجه شوند.
در تامل نهایی در مورد مرحله عملکرد، دانش آموزان عملکرد خود را در تکلیف یادگیری با توجه به اثربخشی راهبردهایی که انتخاب کرده اند ارزیابی می کنند. در طول این مرحله، دانش آموزان همچنین باید احساسات خود را در مورد نتایج تجربه یادگیری مدیریت کنند. این خود بازتابی سپس بر برنامه ریزی و اهداف آینده دانش آموزان تأثیر می گذارد و چرخه را برای شروع دوباره آغاز می کند.
ویژگیهای فعالانه و تواناییهای خودانگیزشی یادگیرندگان خودتنظیم به تمایز آنها از همسالانشان کمک میکند. تحقیقات نشان می دهد که دانش آموزان خودتنظیم بیشتر درگیر یادگیری خود هستند. این یادگیرندگان معمولاً در جلوی کلاس می نشینند، داوطلبانه به سؤالات پاسخ می دهند، و در صورت نیاز منابع اضافی را برای تسلط بر محتوا جستجو می کنند. مهمتر از همه، یادگیرندگان خودتنظیم همچنین محیط های یادگیری خود را برای برآورده ساختن نیازهای خود دستکاری می کنند. برای مثال، محققان دریافتهاند که یادگیرندگان خودتنظیم، نسبت به همسالان خود که در کلاس درس خودتنظیمی کمتری از خود نشان می دهند، بیشتر به دنبال مشاوره و اطلاعات هستند و جو یادگیری مثبت را دنبال میکنند. با توجه به تدبیر و درگیری آنها، تعجب آور نیست که یافته های مطالعات اخیر نشان می دهد که یادگیرندگان خودتنظیم در آزمون های تحصیلی و معیارهای عملکرد و پیشرفت دانش آموزان نیز بهتر عمل می کنند. در مطالعه ای روی دانش آموزان دبیرستانی دریافتند که فراگیرانی که مهارت های یادگیری خود تنظیم را از طریق نظارت و تقلید آموزش داده اند، در مقایسه با دانش آموزانی که آموزش یادگیری خود تنظیم را دریافت نکرده اند، بیشتر احتمال دارد سطوح بالاتری از خودکارآمدی تحصیلی (یعنی اعتماد به نفس) را برانگیزند و در معیارهای پیشرفت تحصیلی عملکرد بالاتری داشته باشند. به نظر می رسد که یادگیری خود تنظیم می تواند بین موفقیت تحصیلی و شکست برای بسیاری از دانش آموزان تفاوت ایجاد کند.
مرحله پیشاندیشی و برنامهریزی
• تکلیف یادگیری را تجزیه و تحلیل می کنند.
• اهدافی را برای تکمیل کار تعیین می کنند.
مرحله نظارت بر عملکرد
• از استراتژی ها برای پیشرفت در کار یادگیری استفاده می کنند.
• نظارت بر اثربخشی استراتژی های به کار گرفته شده می کنند.
• نظارت بر انگیزه برای تکمیل تکلیف یادگیری می کنند.
تامل در مرحله عملکرد
• عملکرد در تکلیف یادگیری را ارزیابی می کنند.
• پاسخ های عاطفی مرتبط با نتایج تجربه یادگیری را مدیریت می کنند.
یادگیری و انگیزش خودتنظیم
یادگیری خودتنظیم توسط یک چارچوب به هم پیوسته از عواملی که توسعه و پایداری آن را تعیین می کند کنترل می شود و انگیزه یک عامل مهم در این چارچوب است. برای مثال، در طول مرحله پیشاندیشی و برنامهریزی، وقتی دانشآموزان در نظر میگیرند که چرا یک فعالیت باید تکمیل شود و چقدر تلاش برای آن فعالیت میکنند، علایق و ارزشهای آنها در تصمیمگیری لحاظ میشود. اگر دانش آموزان ارزشی در تکالیف یادگیری ندانند، احتمال کمتری دارد که زمان زیادی را صرف تعیین اهداف و برنامه ریزی استراتژی ها برای انجام آن وظایف کنند. علاوه بر این، باورهای کارآمدی دانش آموزان - اعتماد آنها به توانایی خود برای انجام موفقیت آمیز وظایف - نیز نقش مهمی را ایفا می کند، به ویژه در مراحل پیش اندیشی و برنامه ریزی و نظارت بر عملکرد. تحقیقات نشان داده است که خودکارآمدی و استفاده از راهبردهای خودتنظیمی تأثیرات مثبت انعکاسی بر یکدیگر دارند. باورهای خودکارآمدی بالاتر استفاده از راهبردهای خودتنظیمی را افزایش می دهد و استفاده از راهبردهای خودتنظیمی می تواند منجر به افزایش باورهای خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی شود.
در طول مرحله نظارت بر عملکرد، دانش آموزان به طور مستمر معناداری تکلیف یادگیری را ارزیابی می کنند. انگیزه و اراده درونی سطح تلاش و پشتکار مورد استفاده در تکمیل تکلیف و استفاده از سایر راهبردهای خودتنظیمی را هدایت می کند. در نهایت، اسناد علّی دانشآموزان - عواملی که دانشآموزان به موفقیت یا شکست خود در یک کار خاص نسبت میدهند - نقش کلیدی در بازتاب مرحله عملکرد ایفا میکنند، زیرا دانشآموزان تصمیم میگیرند که آیا در یک فعالیت شرکت کنند یا نه و آیا از استراتژی های تنظیمی خود برای فعالیت های مشابه در آینده استفاده کنند یا نه. به طور کلی، خودتنظیمی و انگیزه دست به دست هم می دهند تا یادگیری و موفقیت دانش آموزان را در کلاس توضیح دهند. وقتی دانشآموزان انگیزه یادگیری دارند، بیشتر وقت و انرژی لازم را برای یادگیری و به کارگیری مهارتهای یادگیری خود تنظیم مناسب سرمایهگذاری میکنند، و وقتی دانشآموزان بتوانند با موفقیت استراتژیهای خودتنظیمی را به کار گیرند، اغلب انگیزه بیشتری برای تکمیل وظایف یادگیری دارند.